مطالعات فضای مجازی

این وبلاگ مختص درس مطالعات فضای مجازی است که در این راستا مطالبی را در این ارتباط در بر خواهد داشت.

مطالعات فضای مجازی

این وبلاگ مختص درس مطالعات فضای مجازی است که در این راستا مطالبی را در این ارتباط در بر خواهد داشت.

  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم


آینده فناوری اطلاعات و ارتباطات


زهرا رضانیا

 

رسانه ها به عنوان ابزاری برای گسترش و تسریع ارتباطات از گذشته تا کنون تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته اند. به نظر می رسد این تغییرات را هم می توان از جنبه های مثبت بررسی کرد و هم از جوانب منفی به آن نگریست. آنچه مشخص است این است که با بروز این تغییرات زندگی بشر نیز تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است. در واقع با پیدایش و پیشرفت هر رسانه موجی از تحولات به زندگی انسان ها راه یافته است. آنچه که قرار است در این یادداشت به آن بپردازیم، آینده روندی است که از آن صحبت کردیم. در واقع آنچه که به آن توجه خواهیم کرد تغییراتی احتمالی است که در ادامه این جریان با آن مواجه خواهیم بود. از مدل هایی که به کمک آن می‌توان به فهم دقیق تری از آینده دست یافت، آینده پژوهی و آینده نگاری است که به آن اشاره می کنیم.

همانطور که گفتیم فناوری و تکنولوژی تغییرات بسیاری را از گذشته تا کنون پشت سر گذاشته است. امروزه نوبت انقلاب دیجیتال و انقلاب فناوری ها از جمله فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این فناوری ها ابزار را برای انتقال بی درنگ متن، صدا و داده های ویدئویی در هر جای جهان فراهم می کنند (حمیدی نصر، حمیدی نصر، 1396: 23).

آینده پژوهی و حوزه های مرتبط با آن به چالش های محتمل در آینده با توجه به شرایط کنونی می پردازد. در واقع امکاناتی را فراهم می کند که به کمک آن می توان نسبت به آینده یک پدیده خاص مثل فناوری های ارتباطاتی و اطلاعاتی دید کلی به دست آورد و بتوان برای مدیریت بهتر آن پدیده در آینده آماده تر شد.

 فناوری ارتباطات یکی از صنایع بنیادین در بیشتر کشورهای دنیاست که سرعت تحول بسیار بالایی دارد. ازجمله راه های موفقیت در این صنعت حیاتی، کاهش احتمال شکست در صورت وقوع آینده های محتمل از طریق طراحی سناریوها و راهبردهای انعطاف پذیر برای آینده است (فاتح راد، کوثری، 1391: 77).

در واقع باید گفت نقش فناوری ارتباطات و اطلاعات به عنوان محور بسیاری از تحولات جهانی و همچنین یکی از ابزارها و بسترهای مهم توسعه همه جانبه، انکارناپذیر است. از این رو، متصدیان امور مملکتی که خواهان افزایش قدرت و ثروت ملی و بهبود بخشیدن به شاخصهای زندگی شهروندان خود هستند، در هزاره سوم به این امر توجه و اهتمام ویژه ای دارند. اما مساله مهم این است که یک فناوری زمانی می تواند به هدف های فوق نایل شود و سودمند واقع گردد که در مقطع زمانی مورد نیاز ایجاد و محقق شده و زیر ساختها و بسترهای جامعه نیز آماده باشد. حصول چنین مطلوبیتی، نیازمند آمادگی و برنامه ریزی از قبل است که در ادبیات امروز «آینده نگاری» نامیده می شود (بخشی، 1387: 205).

در طی تحولاتی که در حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات رخ داده است، فناوری ها و دستاوردهای بشر هر روز بیش از دیروز به سمت تحولات و پیشرفت ها سوق پیدا می کند. به نظر می رسد درباره این پیشرفت ها می توان سه دیدگاه را اتخاذ کرد: یکی دیدگاهی است که همه پیشرفت ها را با دیدی خوش بینانه می نگرد و به تبعات احتمالی منفی توجهی ندارد. دیگری دیدگاهی است که به این تحولات نگاه کاملاً بدبینانه دارد و هیچ جنبه مثبتی برای آن قائل نیست و سومی نگاهی است که جایگاه میانه را اتخاذ کرده است که هم به نکات منفی و هم به نکات مثبت معطوف است. آنچه مهم است این است که باید برای هر سه حالت برنامه و پیش بینی مدونی در این حوزه داشت.

به نظر می رسد با توجه به تغییراتی که از آغاز پیدایش فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی روی داده است به چند نکته در این باره می توان اشاره کرد: اول این که سرعت این تحولات روز به روز بیشتر شده است و در نتیجه لازم است با نگاهی جامع و آینده نگرانه برای آن برنامه ریزی کرد. به گونه ای که بتوان بستر و زیرساخت های لازم را در جامعه فراهم کرد. نکته دیگر این که این تکنولوژی ها در جهت بسط همه جانبه اند. آن ها در بسیاری از موقعیت ها به گونه ای پیشرفت داشته اند که جای انسان را در بسیاری از فعالیت ها پر کرده اند. یکی از این نمونه‌ها هوش مصنوعی و گسترش آن در بسیاری از حوزه های زندگی بشر است. مورد دیگر آن که نظام زبانی به واسطه دیجیتال شدن در فضای تکنولوژیک نیز تا حدی از کنترل انسان خارج می شود. این نکته نیز مانند موضوعات قبل از جهاتی مثبت و از جهاتی منفی است. در حقیقت باید گفت در حوزه پیش بینی آینده فناوری اطلاعات و ارتباط در وهله اول می بایست نگاهی جامع، بلندمدت، آینده نگرانه و واقع بینانه داشت و در مرحله بعد برای مدیریت مطلوب این فضا برنامه و سیاستی مدون طراحی کرد.

منابع

بخشی، محمدرضا. (1387). تحلیلی بر آینده نگاری علم و فناوری در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (مطالعه تطبیقی ژاپن و چین)،  کتابداری و اطلاع رسانی، شماره 2، صص 205- 224.

حمیدی نصر، مهدی؛ مهرداد، حمیدی نصر (1396). پیش بینی فناوری اطلاعات و ارتباطات در آینده، تدبیر، شماره 299، صص 23- 27.

فاتح راد، مهدی؛ کوثری، سحر. (1391). مدل سازی آینده تعاملی فناوری ارتباطات با استفاده از رویکرد پویایی سیستمی، سیاست علم و فناوری، شماره 4، صص 77- 93. 


  • زهرا رضانیا
  • ۰
  • ۰

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

سیاستگذاری رسانه ای؛ راهکاری در جهت مدیریت فضای رسانه ای

 

زهرا رضانیا

 

رسانه های نوین روز به روز در حال تغییر و پیشرفت هستند. وقتی به سیر تکاملی این رسانه ها نگاهی بیندازیم درمیابیم این تغییرات هم جنبه های مثبتی را در بر داشته و هم وجوه منفی دارد. در واقع هم فرصت های بسیاری برای مخاطبان و کاربران خود فراهم کرده است و هم اینکه تهدیدهایی را در پی داشته است. اما به نظر می رسد در هر حالت ما با حالتی مواجه هستیم که به دنبال پیشرفت جوامع و رسانه ها به وجود آمده است و آن شرایطی است که الگوهای پیشین را از جهات مختلفی دچار تغییر و پیچیدگی کرده است. یکی از راهکارهای مطرح در این حالت، توجه به سیاستگذاری رسانه ای است. اما باید دید در حوزه فوق چه راهکارهایی برای مدیریت مطلوب این فضای پیچیده وجود دارد که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد.

در دهه 1980 تغییر و تحولات عمیق و گسترده در حوزه فناوری ها و اقتصاد رسانه ویـژه رسـانه هـای پخـش، مسـابقه تجاری جدیدی برای سلطه و حکمرانی بر فضای سایبر و فضای فرکانسی جهان به وجود آمد. فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی به ویژه اینترنت، ماهواره و تلویزیونهای کابلی در قلب این تحولات و نوآوری ها قرار دارند. شاید بتوان تحولات فناوری نوین را در قالب پنج دگرگونی دسته بندی کرد:

افزایش کانال ها و بنابراین عصر جدیدی از انتخاب برای مصرف کننده

ورود رقبای جدید تجاری به صحنه پخش دولتی و شدت گرفتن رقابت برای جلـب و جـذب مخاطـب و بنـابراین درآمد تبلیغاتی

از بین رفتن مرزهای پخش و حوزه هایی مثل انتشار و تبلیغات به نحوی که سیاست های پخش و خـود سیاسـت، قدرت سنتی و متعارف خود را از دست داده و دیگر حریف بلامنازع نیست

از بین رفتن و کم رنگ شدن تدریجی فرهنگ ملی و استقلال اقتصادی توسط شرکت های پخش فراملی

تهدید هویت فرهنگی سنتی به ویژه از سوی شرکت های بزرگ و پخش بین المللی( اسکندری، میراسماعیلی، 1391: 162).

حال باید دید در چنین شرایطی آیا می توان به اهمیت و ضرورت سیاستگذاری رسانه ای به عنوان یکی از راهکارهای مطلوب مدیریت این شرایط اشاره کرد یا خیر؟ در آغاز باید دید اساساً زمانی که از سیاستگذاری رسانه ای صحبت می کنیم منظور چیست و ضرورت آن چیست؟

سیاست گذاری رسانه ای عبارت از راهبردهای کلی و کلان است که برای هدایت کلان رسانه ها در نیل به اهداف مشخص یک نظام حاکم کمک می کند. سیاستگذاری رسانه ای آمیزه ای از تجربیات گذشته، مصلحت عامه جامعه و آینده نگری رسانه ای است ( روشندل اربطانی، 1395: 2). 

در حقیقت رسانه ها یکی از عوامل و نیروهای مهم در ایجاد تغییرات اجتماعی در جوامع هستند. تجربه نشان داده است این نهادهای تاثیرگذار در ایجاد و یا از میان بردن جنبش های اجتماعی و فرهنگی بسیار موثراند. از این رو بایستی برای این نهادهای تاثیرگذار سیاست هایی در سطح کلان تدوین کرد تا بتوان بیشترین بهره برداری را از آن ها نمود (به نقل از روشندل اربطانی، 1394: 8).

با این تعریف و با این ضرورت می توان گفت که یکی از راهکارها برای مدیریت شرایطی که پیچیدگی و تغییرات بسیاری دارد این است که برنامه و طرحی مدون و حساب شده برای سیستم های رسانه ای در نظر گرفت. یعنی با توجه به تاثیر و تاثر متقابل رسانه و تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بتوان کاملا حساب شده و قانونمند عمل کرد؛ قانونی که هم گذشته را در برگیرد و هم به آینده نگاهی داشته باشد و در عین حال مصالح عامه جامعه را نیز در عین حال در نظر بگیرد.

پیشرفت های تکنولوژی و همگرایی تکنولوژی در تغییر ساختاری رسانه ای مؤلفه ای مهم به شمار مـی آینـد . ایـن تغییـر ساختاری تحت تأثیر دیجیتالی Digitalization شدن به وقوع پیوست. یعنی فرآیندی که مرزهای میان سرویس های رسانه ای الکترونیک را درهم شکست. قانونگذاری رسانه های جمعی تا به حال کـاملاً وابسـته بـه سـبک های خاصـی از انتقال اطلاعات بود که عموماَ مورد استفاده قرار می گرفتند. دیجیتالی شدن این امکان را فـراهم آورد کـه هـر متنـی از طریق سبک های مختلف انتقال الکترونیک به راحتی قابل انتقال باشد که ایـن همگرایـی رسـانه ای تـأثیرات روشـنی بـر سیاست های رسانه ای و نحوه قانونگذاری رسانه های جمعی داشته است( اسکندری، میراسماعیلی، 1391: 172).  

علاوه بر این باید گفت یکی از مقدمات سیاستگذاری رسانه ای، سیاستگذاری عمومی است. در واقع تا زمانی که شناختی کامل از سیاستگذاری عمومی در بین تصمیم گیرندگان وجود نداشته باشد، سیاستگذاری رسانه ای نیز مطلوب نخواهد بود. باید توجه داشت که بدون شناخت سیاستگذاری عمومی و مراحل مختلف آن که در حیطه دولت صورت می گیرد نمی توان درباره سیاستگذاری رسانه ای صحبت کرد (محمدی، 1387: 70).

 

در نتیجه باید گفت چهار نکته در اینجا حائز اهمیت است: اول اینکه بدیهی است نمی توان برای چنین شرایط پیچیده ای به طور مقطعی و ناگهانی تصمیم گیری کرد. در واقع باید پیش از اینکه بحرانی ایجاد شود خطی مشی مشخصی در این راستا تنظیم کرد. نکته دوم اینکه طراحی چنین خطی مشی ای نیازمند شناخت محیط، بستر و ماهیت هر رسانه است. این شناخت باید با توجه به تجربیات گذشته، چشم انداز آینده و منافع عمومی حاصل شود. نکته دیگر این که نمی توان بدون توجه به سیاستگذاری عمومی و اقتضائات آن سخن از سیاستگذاری رسانه ای داشت. در واقع برای این که بتوان تمام پیچیدگی ها تغییرات را مدیریت کرد در ابتدا باید بتوان قدرت پیش بینی آن را داشت و سپس باید بتوان برای آن برنامه و طرحی مدون در نظر گرفت. نکته چهارم این که این سیاستگذاری باید مطابق شرایط اجتماعی و فرهنگی باشد. در واقع سیاستگذاری ها به طور بالقوه می توانند انعطاف داشته باشند یا اینکه دست به حذف برخی عناصر رسانه ای یا حتی ترویج برخی دیگر بزنند اما باید توجه داشت همانطور که گفتیم باید در این باره مصالح عمومی و منفعت عموم جامعه مدنظر باشد.


منابع:

اسکندری، نصرالله؛ میراسماعیلی، بی بی سادات. (1391). بررسی تاثیر همگرایی رسانه ای بر سیاستگذاری های رسانه ها از دیدگاه متخصصان مدیریت و تکنولوژی. مطالعات رسانه ای، شماره18، صص 159- 175.

روشندل اربطانی، طاهر. (1395). سیاستگذاری رسانه ای. تهران. دانشگاه تهران.

محمدی، حمید. (1387). سیاستگذاری رسانه ای. پژوهش های ارتباطی، شماره 53، صص 69- 94.

 


  • زهرا رضانیا
  • ۰
  • ۰

اتصال گرایی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اتصال گرایی

زهرا رضانیا

یکی از مفاهیم موجود در حوزه ارتباطات، اتصال گرایی است. مفهومی که به طور کلی به تمایل به گسترده کردن فضای ارتباطی مرتبط است و یک نظریه یادگیری در عصر دیجیتال است که بر نقش کانون اجتماعی و فرهنگی در نحوه و مکان یادگیری تأکید می کند. در این نوشتار بنا داریم این مفهوم را در بسترهای متفاوت آن توضیح دهیم.

اتصال گرایی یک نظریه شبکه ای برای آموزش و یادگیری در یک جهان متصل است.

جرج زیمنس و استفان داونس نظریه ای را بسط دادند به نام اتصال گرایی که در عصر دیجیتال مطرح شد. در واقع به طور کلی این نظریه به این توجه داشت که هر نسلی چطور یاد می گیرند و چه شیوه هایی در این رابطه برای آن ها مطرح می شود (دوک و دیگران، 2013: 4).

در نتیجه می توان گفت بنای اصلی اتصال گرایی بر شیوه های یادگیری و آموزش در محیط های مختلف است.

اتصال گرایی یادگیری اجتماعی است که شبکه ای شده است. در ادامه نیز این یادگیری شامل توانایی ساخت و انتقال آن شبکه ها می شود. اتصال گرایی به عنوان بازتابی از جامعه ما است که به سرعت در حال تغییر است (همان:6).

به جای یک تئوری یادگیری جدید، اتصال گرایی یک آموزش دهنده یا مدل ذهنی را ارائه می دهد. نماینده ای که چیزی را نشان می دهد که قابل مشاهده نیست و یا این که مستقیما تجربه نمی شود. در حالی که بحث در مورد جورج زیمنس و استفان بود، نظریه ارتباطات دانس داونز نیز برای سال های زیادی است که مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. یکی از نمونه های این مدل های یادگیری نوین که بعد از گسترش رسانه ها و در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، یادگیری آنلاین است. این شیوه ترکیبی از گرافیک تعاملی 3D  و وب فن آوری ها (Web3D) است که به مربیان اجازه می دهد یک محیط تعاملی و واقع بینانه ایجاد کنند (همان:8).

اتصال گرایی می تواند به عنوان یک راهنمای آموزشی یا نظریه مهم برای توسعه نظریه های یادگیری قبلی در جهان جهانی و شبکه ای استفاده شود اما نه به عنوان یک نظریه یادگیری مستقل. اتصال گرایی این تعریف را با ارائه نظرات خاص درباره فرصت های تکنولوژیک حمایت می کند که برای یادگیرنده به طور فعال در ارائه بدنه ای از دانش او را قادر به تشخیص و تفسیر الگوهایی در این باره می کند. به عنوان مثال، با کمک چند رسانه ای یک دانش آموز می تواند یک محیط مبتنی بر کامپیوتر را تجربه کند که به طور نمونه راجع به مریخ است (همان:9).

حال باید دید اصول اتصال گرایی چیست؟ برخی از آن ها به این شرح است:

یادگیری و دانش در تنوع نظرات است.

یادگیری فرایند اتصال گره های تخصصی یا اطلاعات است.

یادگیری ممکن است در وسایل غیر انسانی باشد.

ظرفیت برای دانستن بیشتر از آنچه در حال حاضر شناخته شده است، بسیار مهم است.

برای تسهیل مداوم این امر، نیاز به پرورش و نگهداری ارتباطات وجود دارد.

واقعیت این است که در حالیکه یک پاسخ درست وجود دارد، فردا ممکن است اشتباه باشد (بل، 2009: 3).

در واقع با توجه به تعاریف فوق به نظر می رسد اتصال گرایی را باید نظریه ای کاملا مرتبط با حوزه شیوه های نوین آموزش دانست که اساسا با گسترش رسانه های نوین معنا میابد و بر بعد تعاملی بودن در این ارتباط و فرازمانی و فرامکانی بودن آموزش به عنوان ویژگی هایی از مجازی بودن تاکید دارد. در حقیقت همان طور که قبل تر به آن اشاره کردیم، اتصال گرایی به گسترده کردن فضایی ارتباطی در این حوزه ها مرتبط است.

منابع:

Connectivism: a network theory for teaching and learning in a connected world, Bell,F, 2009.

Connectivism as a Digital Age Learning Theory Betsy Duke, Ginger Harper, and Mark Johnston,2013.

این یادداشت با برداشتی از مقاله های فوق است.

 

  • زهرا رضانیا
  • ۰
  • ۰

انسان واقعی- مجازی

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان واقعی- مجازی

آیا انسان واقعی- مجازی یک واقعیت اجتماعی است؟ انسان قبل و بعد از اینترنت چه تفاوت هایی دارد؟

(با تاکید بر ویژگی تعاملی و ارتباطی اینترنت)

در طول زندگی بشر همواره مراحلی متفاوت وجود داشته که انسان را در بسترهای متفاوت ارتباطی قرار داده است. یکی از این تغییرات، اینترنت است که بدیهی است تفاوت هایی را در زندگی قبل و بعد خود ایجاد کرده باشد. برای پرداختن به این سوال که آیا انسان واقعی- مجازی یک واقعیت اجتماعی است نخست باید دید اساساً تعریف واقعیت اجتماعی چیست و پس از آن به تفاوت های نام برده شده پرداخت. علاوه بر این مهم است که به کدام خصیصه های انسان در این رابطه توجه شود که ما در این یادداشت به گرایش انسان به تعامل و اجتماعی بودن آن می پردازیم.

واژه Fact در لغت به ‌‌معنی واقعیت، حقیقت، امر واقع و مسلم می‌باشد و Social نیز از ریشه Socialize و به ‌معنی اجتماعی است. در اصطلاح واقعیت یا امر اجتماعی هر آن چیزی است که مسلم و قطعی شمرده می‌شود. یک امر اجتماعی شامل هر وضع، رابطه، رویداد یا هر واقعیتی خواهد بود که به‌هر صورت جنبه‌ای از حیات اجتماعی را متجلی می‌سازد. امور اجتماعی پدیده‌های واقعی هستند. واقعیت، کیفیتی مرتبط با پدیده‌هایی است که آن‌ها را دارای وجودی مستقل از خواست و اراده خود می‌دانیم و نمی‌توانیم آن‌ها را کنار بگذاریم. واقعیت امری نسبی است؛ به این معنا که انسان‌ها در جوامع مختلف واقعیت‌های کاملاً متفاوتی را مسلّم فرض می‌کنند (به نقل از سایت پژوهه).

با چنین تعریفی می توان گفت انسان واقعی- مجازی نیز که در عصر کنونی از آن سخن به میان می آید به نوعی یک واقعیت اجتماعی است. چرا که جنبه ای از حیات اجتماعی را متجلی می کند و به هیچ وجه نمی شود آن را نادیده گرفت و کنار گذاشت.

چه از منظر نظریات عین گرایانه به این موضوع بنگریم و چه از منظر نظریات ذهن گرایانه که هر یک تفاوت هایی را در تعریف امر اجتماعی دارند، انسان واقعی- مجازی یک واقیت اجتماعی است. عین گرایان در این تعریف به عمومیت و خارجی بودن اشاره دارند که هر دو درباره این پدیده صدق می کند. ذهن گرایان نیز در تعریف خود به این نکته اشاره می کنند که واقعیت اجتماعی در ذهن افراد است که شکل می گیرد و در تعامل بین آن ها معنی پیدا می کند (با برداشت از سایت پژوهه).

حال باید دید زمانی که انسان واقعی- مجازی را یک واقعیت اجتماعی می دانیم که دوره ای نبوده و حالا وجود دارد این امر چه تفاوت هایی را ایجاد کرده است. در واقع چه تفاوت هایی در ابعاد اساسی وجود انسان پس از اینترنت رخ می دهد. بدیهی است که این تفاوت ها بسیار است چرا که اینترنت باعث شده محیط انسان از یک محیط فیزیکی و واقعی با ویژگی های مختص به خود به یک محیط مجازی با ویژگی هایی متفاوت بدل شود. اما همانطور که در ابتدا گفتیم آنچه بنا داریم در این نوشتار به آن بپردازیم ویژگی مشخصی است که هم در تعاریف ویژگی های انسانی به آن اشاره می شود و هم درباره اینترنت از آن نام برده می شود.

همواره در طول تاریخ در حوزه های گوناگون معرفتی درباره تعاریف انسان مباحث متفاوتی مطرح شده است. هریک از این حوزه ها و صاحب نظرانشان نظرات متفاوتی در این باره ارائه می دهند. یکی از ویژگی های بارزی که درباره انسان ذکر می شود این است که انسان موجودی اجتماعی است. با توجه به اجتماعی بودن انسان واقعی- مجازی، یکی از قابلیت های انسان تعامل در محیط اجتماعی است. ویژگی ای که از آغاز با انسان بوده است و هم اکنون با وجود اینترنت کم و کیف آن متفاوت شده است. در واقع تعامل چهره به چهره، الگوی اصلی ارتباطات انسانی اسـت و سـایر شـکل‌های ارتباط‌ از‌ آن‌ سرچشمه می‌گیرد (خانیکی، 1391: 75) و همین موضوع اثبات این سخن است که اجتماعی بودن یکی از جنبه های مهم و اساسی وجود انسان است که از ابتدا با او همراه بوده است.

اینترنت پدیده ی شگفت قرن، انقلاب مهمی در ارتباطات پدید آورده است ویژگی عمده ای که در اینترنت وجود دارد و در سایر رسانه ها دیده نمی شود. اینترنت مانند صنعت چاپ امکان ایجاد اطلاعات را برای «تعامل» عموم فراهم می کند. مانند تلفن تبادل اطلاعات را امکان پذیر می سازد، مانند کتاب ها و نشریات، امکان یادگیری و خودآموزی را بوجود می آورد، مانند سینما و تلوزیون امکان سرگرمی را فراهم می آورد و کلیه ی این کارها را به طور همزمان نیز انجام می دهد (کاظمی اصل، بااوش:4).

اما اساساً تعریف تعامل اجتماعی چیست؟ از منظر جامعه شناسان هـرگاه عـملی‌ از‌ شـخصی سرزند که با پاسخ از سوی فرد دیگر همراه باشد. اصطلاحاً به این عمـل متقابل دوسویه تعامل اجتماعی‌ یا‌ کنش‌ متقابل اجتماعی گفته مـی شود. دراین صـورت مـیان این دو شـخص‌ یـک رابطـه اجتماعی برقرار می گردد. انسان نـیز مـوجودی اجتماعی است و در تعامل با دیگر انسان هاست که‌ می‌ تواند‌ به حیات اجتماعی خود ادامه دهد (امانی کلاریجانی، غضنفری، 1393: 154).

اینترنت به دنبال رسانه هایی آمد که امکان تعامل و ارتباط غیرحضوری را فراهم می کردند. افراد می توانستند با سهولت و سرعت بیشتر به ارتباط با یکدیگر بپردازند. اما همیشه چنین نگاه مثبتی درباره تعاملات شکل گرفته به واسطه اینترنت وجود ندارد. عده ای معتقدند این مساله چالش های بسیاری را در زندگی اجتماعی به وجود آورده است.

در واقع این افراد بر این باورند کـه هــر‌ قــدر‌ مـردم اوقـات بیشتری را برای ارتباطات‌ و تعاملات‌ رایانه‌ ای‌ صرف‌ کنند و کارها و فعالیت‌ هـای‌ خــود را از طریـق فضـا هـای مجـازی پیگیری نـمایند، برای تعامل با یکـدیگر در دنـیای فیزیکی‌ وقت‌ و فرصت‌ کمتری اخـتصاص خـواهند دهند. با توجه به‌ ایـن‌ موضوع‌، بعضی‌ جامعه‌ شناسان‌ بیم از آن دارند که گـسترش فـناوری اینترنت به انزوا و انفراد اجـتماعی فـزاینده مـنتج شود. آنان اسـتدلال مـی کنند که دسترسی فـزاینده بـه اینترنت باعث شده است‌ که مردم اوقات مفیـد خـود را بـرای خـانواده و دوستان کم تـر صـرف نمایند. هم چنین اینترنت باعث شـده اسـت که مـرز بـین کـار و خانه کم رنگ تـر گـردد و ایـن نکتـه‌ باعث‌ تصرف زندگی خانگی شده است . بسیاری از کارکنان کارهای نا تمام محل کـار خـود را از قبیل باز کـردن صـندوق پست الکـترونیک ، در خـانه انـجام مـی دهـند. بر اساس‌ اسـتدلال‌ آنـها، تماس و تعامل انسانی کم تر شده و روابط ومناسـبات شخصی بین افراد رو به انحلال می رود. شکل هـای تـفریح و سـرگرمی انسـان هـا‌ تغییـر‌ کـرده و سـرگرمی هـایی مـثـل مـطالعه‌ کـتاب‌ و تـماشای تـئاتر از زنـدگی افراد پاک می گردد و در کل چهارچوب زندگی اجتماعی سسـت و ضـعیف مـی شود (همان، به نقل از گیدنز: 154).

در واقع به نظر می رسد انسان مجازی- واقعی به عنوان یک واقعیت اجتماعی و انسانی که پس از ظهور اینترنت معنا پیدا می کند می تواند با مدل متفاوت در تعاملات اجتماعیش پیش رود. یکی فضای واقعی است و یکی فضای مجازی. اینکه آیا فضای مجازی برای او و تعاملات اجتماعیش فرصت است یا تهدید به نحوه استفاده او از این فضا بر می گردد و در واقع انسان قبل و بعد از اینترنت در تعاملات اجتماعی خود از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

منابع:

امانی کلاریجانی، امرالله؛ غضنفری، مهدی. (1393). بررسی رابطه بین تعاملات اینترنت (چت) و تعاملات بین فردی، مطالعات رسانه ای، شماره 25، صص 153- 165.

خانیکی، هادی؛ بابایی، محمود. (1391). تاثیر ساز و کارهای ارتباطی اینترنت بر الگوهای تعامل کنشگران فضای سایبری ایران. فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 56، صص 73- 116.

کاظمی اصل، مجید؛ بااوش، معصومه. (بیتا). بررسی تاثیرات، چالش ها و فرصت های  ناشی از فضای  اینترنت، صص 1-9.

http://pajoohe.ir/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-Social-Fact__a-38352.aspx

 


  • زهرا رضانیا
  • ۰
  • ۰

technological singularity

بسم الله الرحمن الرحیم

technological singularity

(با تاکید بر هوش مصنوعی)

 

technological singularity یکی از مفاهیمی است که در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در واقع می توان گفت این مفهوم را در وهله اول باید در حوزه تحول ارتباطات و فناوری اطلاعات مورد بحث قرار دارد تا اساساً خاستگاه طرح این مفهوم مشخص شود. پس از آن باید به حوزه معنایی این مفهوم وارد شد و جوانب گوناگون آن را بررسی کرد که ما در این نوشتار به طور خاص درباره هوش مصنوعی به عنوان یکی از مصادیق ملموس به ذکر این موارد خواهیم پرداخت.

پیش از پرداختن به هوش مصنوعی باید تعریفی جامع از technological singularity ارائه داد. این عبارت را می توان با نکات زیر مرتبط دانست:

تغییر شتاب تغییرات تکنولوژیکی نمایشی

بهبود تکنولوژی

انفجار اطلاعات

ظهور هوش چند برابر

تغییر افق پیش بینی (تغییرات بسیار سریع در این حوزه نمی گذارد انسان بتواند پیش بینی دقیقی از آینده و تغییرات آن داشته باشد)

انتقال فاز و مرحله (این مورد تغییر شکل اشکال سازمان دهی ها را نشان می دهد که یکی از نمونه هایش هوش مصنوعی است)

پیچیدگی فاجعه (افزایش پیچیدگی و همبستگی باعث افزایش بازدهی می شود، اما بی ثباتی را افزایش می دهد)

نقطه عطف

پیشرفت نامحدود (Sandberg،2010: 1).

با توجه به آن چه گفتیم بنا داریم با یکی از نمونه های مرتبط با technological singularity یعنی هوش مصنوعی حوزه موارد فوق را بیشتر توصیف کنیم. در ابتدا باید دید اساساً اصطلاح هوش مصنوعی از چه زمانی مطرح شد و به چه معناست؟

اصطلاح‌ هوش مصنوعی اول بـار در 1956‌ تـوسط جان مک کارتی‌، از‌ دانشگاه استانفورد امریکا، به کار‌ برده‌ شد و در واقع این رشـته جـدید می‌خواهد بر محدودیت های موجود انفورماتیک در برخی زمـینه‌ها فـائق‌ آیـد‌ و عملکرد کامپیوترها را بهبود بخشد‌ و گسترش‌ دهد‌.هـدف ایـن رشته‌ نه‌ «تقلید» هوش انسانی بلکه‌ «رقابت‌» با آن است. زیرا مبنایی برای رد کـردن ایـن امکان وجود ندارد که‌ بـرخی‌ تـجلیات‌ هوش انـسانی، مـثلا حـل کردن مسائل‌، می‌تواند‌ از طریق‌ اتخاذ‌ رویـکردهایی‌ روش شناختی که الزاما انسان‌وار‌ نیز نیستند، حاصل شود (دو گرگوریو، 1366:14).

حال اگر بـخواهیم تـعریفی از این دانش ارائه کنیم باید‌ بگوییم:‌

دانش‌ هوش مصنوعی عبارتست از مطالعۀ توان های ذهنی از طریق کاربرد مـدل های محاسباتی(محمدی، 1369: 43).

در طی تحولاتی که در حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات رخ داده است، فناوری ها و دستاوردهای بشر هر روز بیش از دیروز به سمت تحولات و پیشرفت ها سوق پیدا می کند. به نظر می رسد درباره این پیشرفت ها می توان سه دیدگاه را اتخاذ کرد: یکی دیدگاهی است که همه پیشرفت ها را با دیدی خوش بینانه می نگرد و به تبعات احتمالی منفی توجهی ندارد. دیگری دیدگاهی است که به این تحولات نگاه کاملاً بدبینانه دارد و هیچ جنبه مثبتی برای آن قائل نیست و سومی نگاهی است که جایگاه میانه را اتخاذ کرده است که هم به نکات منفی و هم به نکات مثبت معطوف است.

با توجه به منابع متفاوت در حوزه هوش مصنوعی به عنوان یکی از نمونه های technological singularity  به نظر می رسد به مصادیق مثبت و منفی زیادی اشاره شده است. از نمونه های مثبت می توان به ارتباط هوش مصنوعی و موارد زیر اشاره کرد: اقتصاد و سرمایه گذاری، سوالات جغرافیایی، موضوعات مدیریتی و ... .اما آنچه به عنوان تصویری منفی از پیش افتادن فناوری ها بر هوش انسانی وجود دارد غلبه بیش از حد این فناوری ها بر انسان است که در واقع همان جنبه مفنی را در برمی گیرد. در حقیقت نکته جالب توجه این است که بخشی از این تحولات ممکن باعث پیشی گرفتن این فناوری ها بر توانایی ها و قابلیت های انسانی باشد. اتفاقی که همواره در طول تاریخ ارتباطات افتاده است. به طور مثال می توان درباره تحولی مانند انقلاب صنعتی نیز به همین نکته اشاره کرد. در همین دوره بشر دستاوردهایی را عرضه کرد که تا حدی ماشین را جایگزین نیروی انسانی می کرد. در واقع ماشین ها می توانستند برخی کارکردهای انسانی را داشته باشند و حتی در مواردی کارایی آن ها از انسان بیشتر نیز باشد(مثلاً سرعت تولید بیشتر می شود یا دقت کار افزایش می یابد). همین نگرانی درباره هوش مصنوعی به عنوان یکی از مصادیق technological singularity وجود دارد (این مثال برداشتی از یک سخنرانی تد است که در منابع به آن اشاره شده است). در واقع ترس از پیشی گرفتن هر عامل غیرانسانی بر قابلیت های انسانی.

به طور مثال حمیدرضا خلعتبری کارشناس فناوری اطلاعات و مشاور انجمن بهینه سازی مصرف انرژی می گوید:

حجم علم و تکنولوژی ایجاد شده توسط بشر در مدت ۴هزار سال گذشته تا سال ۲۰۰۰ میلادی در مقایسه با حجم تولید شده علم بعد از سال ۲۰۰۰ ، ناچیز است. پیش بینی ها بر اساس آمار و تحقیقات منتشره از سوی موسسات معتبر جهانی بیانگر آن است که تا ۵۰ سال آینده تکنولوژی بشر میلیاردها برابر نسبت به امروز خواهد بود و شاید باور چنین سرعت و روند افزایش تکنولوژی فراتر از قدرت تصور و درک ما باشد. این روند و توانایی یادگیری ماشین بر اساس هوش مصنوعی در آینده نه چندان دور، جایگزین بسیاری از مشاغل و کسب وکارهایی خواهد شد که عمدتا توسط انسان ها انجام می پذیرد. به گفته وی، اتوماسیون و توانایی تصمیم گیری مبتنی بر آنالیز، حجم بسیار بالای داده ها و اطلاعات، کاهش اشتباه و افزایش بهره وری را به دنبال دارد و به زودی شاهد خواهیم بود که بسیاری از مشاغل توسط ربات ها انجام شود (به نقل از خبرگزاری مهر).

یا در نمونه ای دیگر ایلان ماسک کارآفرین و مخترع و مدیر و بنیانگذار شرکت‌های تسلا و اسپیس‌ایکس که می گوید:

روند معمول وضع مقررات به گونه‌ای است که ابتدا باید اتفاقات ناگوار رخ دهد، جامعه به دشواری بیافتند و پس از چند سال یک آژانس وضع مقررات برای تعیین مقرراتی که سال‌ها پیش باید وضع می‌شدند،‌به کار گرفته خواهد شد. این روند برای همیشه ادامه دارد. پیش از این پدیده‌هایی مشابه وجود داشتند که شاید مضر بوده‌اند اما برای موجودیت تمدن بشر خطر بزرگی به شمار نمی‌رفتند. هوش مصنوعی یک تهدید بنیادین برای وجود تمدن بشری است (به نقل از همشهری آنلاین).

در واقع درپایان و به عنوان جمع بندی باید گفت به نظر می رسد تغییرات بسیار سریع در حوزه هایی که نام بردیم به تسلط بیش از پیش ماشین و تکنولوژی بر انسان منجر شود اما این بدان معنا نیست که این تغییرات نمی تواند جوانب مثبتی نیز داشته باشد. در واقع ترس از تسلط ماشین و ربات بر انسان همواره وجود دارد اما در کنار این ترس می توان به نکات مثبت (مثل آنچه که از آن نام بردیم) نیز اشاره کرد.

منابع:

محمدی.م.(1369). هوش مصنوعی. نامه فرهنگ، شماره1، صص 42-45.

 دو گرگوریو. دومنیکو.(1366). دنیای جدید هوش مصنوعی. پیام یونسکو، شماره 206، صص 14 و 15.


  Sandberg. Anders (2010). An overview of models of technological singularity. 13.

     https://www.mehrnews.com/news/4211318/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF

                                        http://www.hamshahrionline.ir/details/376699/Science/scientific

   تد با عنوان: چگونه هوش مصنوعی می تواند منجر به انقلاب دومین انقلاب صنعتی شود؟


  • زهرا رضانیا
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بررسی تعاملات اقتصادی و پدیده بانکداری در بستر سه فضای ارتباطی

( حاضر با حاضر، حاضر با غایب، غایب با غایب)

 

تغییر و تحول در ارتباطات و مدل‌های آن همواره در طول تاریخ وجود داشته است. یکی از انواع تقسیم‌بندی‌های فضای ارتباطی، تقسیم‌بندی سه حوزه ارتباطات حاضر با حاضر، حاضر با غایب و غایب با غایب است. در این نوشتار بنا داریم به مقایسه این سه حالت با تاکید بر پدیده بانکداری و تعاملات اقتصادی بپردازیم و در این راستا از عناصر اصلی ارتباطات کمک خواهیم گرفت.

در آغاز باید به مفاهیم اساسی این یادداشت اشاره کنیم. مهم است که تعریف و برداشت ما از ارتباطات و تغییر و تحولات نظام بانکداری چیست. تعاریف موجود از ارتباطات بسیار است و ما به یک تعریف نسبتاً جامع اکتفا می‌کنیم:

ارتباطات برخی از مفاهیم و تفکرات و معانی و یا به عبارت بهتر پیام‌ها را به دیگران منتقل می‌کند و یا میان عموم گسترش می‌دهد. تعاریف جدیدتر آن را «انتقال مفاهیم» و یا «انتقال معانی» و نیز «انتقال و یا تبادل پیام‌ها » می‌دانند (فرهنگی، 1392: 17).

دومین حوزه مورد نظر ما بانک است. بانک‌ها یکی از انواع نهادهایی هستند که در شهرها به ارائه خدمات مالی می‌پردازند و بیشتر شهروندان، به نحوی از خدمات این مؤسسات استفاده می‌کنند. همچنین بانک‌ها یکی از مؤسسات خدماتی هستند که با نبض حیاتی اجتماع، یعنی اقتصاد، سروکار دارند و اغلب افراد جامعه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با خدمات بانک‌ها در ارتباط هستند (زنگی آبادی، علی حسینی، 1389: 17).

برای تحلیل سه دوره نامبرده شده از منظری که گفتیم لازم است تاریخ بانکداری را بررسی کنیم:

نظام بانکداری تاریخی دیرینه دارد. به طور مثال در یونان قدیم بانکداری رواج داشته است. در قرن ششم قبل از میلاد در مراکز بازرگانی و معابد یونانیان ضرب سکه آغاز شد که این امر مستلزم وجود تعداد زیادی صراف بود. در ابتدا صراف‌ها به دایر کردن میزی به نام تراپوزا در بازارها قناعت کردند و بدینسان به آن‌ها تراپوزیت گفته شد. تراپوزیت‌ها قادر بودند خدمات گوناگونی را به مشتریان خود ارائه دهند که شامل این عملیات بود: جمع‌آوری سپرده‌ها، نگهداری اشیا گرانبها، اعطای اعتبار و ضمانت، پرداخت صورت‌حساب‌ها، تبدیل و انتقال پول (همان،18).  

حال لازم است به طور خاص به سه فضای ارتباطی اشاره شده در آغاز بپردازیم: دکتر عاملی با اشاره به این که سه فضای ارتباطی در نظام فراگیر واقعی– مجازی وجود دارد گفت:هر سه فضا به صورت جدی قابل بحث است. نظام فراگیر واقعی– مجازی از نظام فراگیر کامپیوتری گرفته شده است. در این سه نظام سه نوع ارتباط وجود دارد. 1- فضای ارتباطی حاضر با حاضر 2– فضای ارتباطی حاضر با غایب( زیرساختی‌ترین بنیاد جهانی شدن فضای مجازی و صنعت واقعیت مجازی همین نوع از ارتباط است و با مورس آغاز شد) و نوع سوم، ارتباط غایب با غایب است. به این معنا که ماشین با ماشین ارتباط برقرار می‌کند و در اینجا با یک نظام ارتباطی کاملا صنعتی و اتوماتیک و در عین حال برنامه‌ای شده مواجه هستیم ( به نقل از همشهری آنلاین، 1385).

در واقع می‌توان گفت نظام بانکداری در آغاز با سیستم ارتباطی حاضر با حاضر مرتبط بوده است. در این مدل ارتباطی، هر دو نفر که به عنوان دو سر یک ارتباط یکی پذیرنده پول است ودیگری سپرده گذار، با یک دیگر در تعامل و ارتباط چهره به چهره بودند و در حقیقت هر دو نسبت به هویت یکدیگر آگاهی کامل داشتند (به طور مثال اساس سپردن پول به صراف‌ها در آغاز توسط تجار یا مردم عادی، شناخت آن‌ها و علم به امانتدار بودن و سرشناس بودن آن‌ها بوده است). رفته رفته بانک‌ها شکل رسمی‌تر و سازمان یافته‌تر پیدا کردند و گسترشی بیش از پیش داشتند و خدمات آن‌ها نیز وسعت یافت و به تبع آن بانک‌ها کارمندان بیشتری که باز هم بنای ارتباطشان با مشتری ارتباط حاضر با حاضر بود استخدام کردند. اما تفاوتی که در مرحله‌های بعدی در طول تاریخ به وجود آمد انتقال از حالت ارتباط حاضر با حاضر به شرایط حاضر با غایب بود که منشا تفاوت‌های بسیاری بوده است. به نظر می‌رسد آغاز این مرحله با پیدایش ابزارهای برقراری ارتباط به طور مثال تلفن همراه بوده است. به طور مثال نیاز به حضور در بانک برای انجام برخی فعالیت‌ها دیگر وجود نداشته است. به نظر می‌رسد این نوع از بانکداری قرابت بسیاری با مفهوم بانکداری الکترونیک دارد.

از کاربردهای بانک الکترونیکی، فراهم نمودن امکان پرداخت‌های الکترونیک است. کاربردهای دیگر آن شامل  بانکدارى مبتنی بر وب و اینترنت، بانکدارى مبتنی بر تلفن، بانکدارى کیوسکی، بانکدارى به کمک فکس، بانکداری مبتنی بر دستگاه خودپرداز و ... است. بسیاری از خدمات شهر الکترونیک مانند پرداخت مالیاتها، قبوض و... با استفاده از تـسهیلات بانکداری الکترونیکی بسیار ساده‌تر و با صرفه جویی در هزینه و دقت بیشتری انجام می‌گیرد (میرزایی سروکلایی، الوندی، 1387: 5). چرا که در این ارتباط شاهد برقراری تعامل یک فرد حاضر با یک فرد غایب هستیم.

در ادامه و طبق آنچه گفتیم در وهله سوم نیز در ارتباط غایب با غایب می توان حالتی را متصور شد که پیام برداشت‌ها یا واریزهای بانکی یا به طور مثال هنگام واریز سود بانکی به طور خودکار، به تلفن‌های همراه افراد ارسال می‌شود. در این حالت که به صورت خودکار شکل می‌گیرد ارتباط دو سامانه را به صورت کاملاً برنامه ریزی شده می‌بینیم.

در انتها باید گفت طبق آنچه به آن اشاره کردیم با تغییراتی که در نظام بانکی و تعاملات اقتصادی به طور کلی شاهد آن هستیم، هر مرحله اقتضائات ارتباطی خود و خصوصیات مختص خود را داشته است که تا حدی به کلیت آن در نظام‌های ارتباطی نام برده شده اشاره کردیم.

 

منابع:

زنگ آبادی، علی حسینی، رحمان. (1389). سیر تحول بانکداری از آغاز تا کنون. بانک و اقتصاد، شماره 110، صص 17-27.

فرهنگی، علی اکبر. (1392). ارتباطات انسانی. تهران: خدمات فرهنگی رسا.

میرزایی سروکلایی، رحمت؛ الوندی، نغمه. (1387). ضرورت بانکداری الکترونیکی در شهر الکترونیک. رسانه جهانی، شماره 5، صص 1-10.

http://www.hamshahrionline.ir/details/13649/City/vahdat-mrrcc.com

زهرا رضانیا
  • زهرا رضانیا
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم
چرا و چگونه اینترنت موجب تغییرات بزرگ فرهنگی و اجتماعی شد؟
زهرا رضانیا

 

بشر همواره در طول زندگی خود با تغییرات و تحولات بسیاری رو به رو بوده است. بدیهی است که هر تغییری پیامدهای مثبت، منفی یا هر دو را به دنبال خواهد داشت و زندگی انسان را در جنبه‌های متفاوت اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... تغییر خواهد داد یا دست کم متاثر خواهد کرد. اینترنت نیز از این قاعده مستثنا نیست و به عنوان یکی از دستاوردهای بشر به همین گونه عمل کرده است. آنچه بنا داریم درباره آن سخن بگوییم تاثیراتی است که اینترنت بر ساحت فرهنگی و اجتماعی داشته است و تغییراتی است که در این دو حوزه رخ داده است.
پدیده اعجاب برانگیز فضای مجازی شبکه‌های به هم پیوسته network enter connected  (اینترنت) امروزه در تمامی شئونات زندگی بشری اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی- امنیتی ملت‌ها تاثیرات مثبت و منفی فراوانی به جا گذاشته است. بر این اساس اینترنت به عنوان ابزار و پدیده‌ای تاثیرگذار بر رفتار، الگوی زندگی، افکار و اندیشه افراد، بستر تغییرات فرهنگی را در جوامع فراهم ساخته است (قاسمی، 1389: 123).

 به نظر می‌رسد این تغییرات فرهنگی با پیدایش و گسترش اینترنت به عنوان فضایی که در واقعیت وجود ندارد و مجازی است در واقع برخی محدودیت‌های فضای واقعی را ندارد، تغییرات فرهنگی به صورت‌های مختلف برزو و ظهور یافته است. از انواع این تغییرات بالقوه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:  
تغیرات فرهنگی گاهی تکاملی (پیشرو) تکوین یافته است. این نوع تغییرات شامل فرهنگ‌هایی شده است که از تمدنی قوی و ریشهدار برخوردار بوده‌اند به گونه‌ای که توانسته‌اند در مقابل وقایع و رویدادهای مهمی چون تهاجم گسترده دشمن و یا حوادث طبیعی بزرگ مقاومت و فرهنگ‌های معارض را در طول زمان در خود هضم کنند و وضعیت را به نفع فرهنگ بومی تغییر دهند و به بازتولید و ترمیم عناصر فرهنگی خود بپردازند. از انواع دیگر تغییرات فرهنگی می‌توان به روش تعامل (تبادل) یا گسترش فرهنگی اشاره کرد که در این روش فرهنگها با بهره‌گیری از عناصر و تجربه‌ها و نوآوری‌های فرهنگی متقابل در جهت رفع کمبودها و پاسخ به نیازهای جوامع خویش توسعه می‌یابند. از نوع دیگر این تغییرات خودباختگی و مرعوب شدن در مقابل فرهنگ معارض را میتوان نام برد که در این حالت تمدن با آنچه نام فرهنگ را همراه دارد تحت تاثیر فرهنگ یا فرهنگهای قالب قرار می‌گیرد و رفته رفته  محو می‌شود. اگرچه این نوع تغییر ممکن است آرام و طبیعی و یا بر اثر رویدادهای ناگهانی واقع شده باشد به هر حال مورد قبول و مطلوب ملت ها نیست. با توجه به نکاتی که اشاره شد تغییرات فرهنگی در سده‌های اخیر به علت توسعه ارتباطات ناشی  از پیشرفت های فزاینده فناوری رسانه ای (دیجیتالی)  به نام شبکه مجازی اینترنت از شتاب بیشتری برخوردار شده است (همان، 1389: 124).

با این اوصاف در واقع احتمالاً سه حالت کلی را می توان پس از ظهور اینترنت متصور شد که به آن اشاره کردیم. یکی دیگر از حوزه‌هایی که به آن اشاره کردیم، حوزه اجتماعی است. به نظر می‌رسد اینترنت در این حوزه نیز تغییرات اساسی را باعث شده است. نخستین موردی که به ذهن خطور می‌کند بحث تغییراتی است که مدل روابط اجتماعی را متفاوت کرده است. در واقع با ظهور اینترنت نوع روابط از حالت چهره به چهره به گونه ای دیگر بدل شده است. مهم‌ترین تغییری که فضای دوجهانی به وجود آورده، تغییر در روابط انسانی است.
در واقع ارتباطات چهره به چهره سنتی در سطح وسیعی جای خود را به ارتباطات در فضای مجازی( لارنس،2003)، مثل ارتباط به واسطه رایانه یا به واسطه وسایل ارتباط از راه دور و یا وسایل ارتباط جمعی داده است. این تغییر فضای ارتباطی در واقع تجربه تعامل اجتماعی متفاوتی را وارد زندگی انسان کرده است (عاملی، 1390: 5).
ابزارهای ارتباطی اینترنت درصدد خلق نوعی اجتماع‌های مجازی در فضای الکترونیک هستند اجتماع‌هایی که قواعد ورود و زندگی در آنها هم در حال تکمیل تدریجی است به این اعتبار میتوان نتیجه گرفت و فضاهای اجتماعی نوینی هم اکنون ایجاد شده است و این فضاها روابط اجتماعی را تحت  تاثیر قرار می‌دهند (محسنی، 1375: 33).  

یکی دیگر از همین تاثیرات اساسی این است که در اینترنت فرد می تواند هویت‌های متفاوتی از خود ارائه دهد و از جبر بدن رهایی یابد و یا حداقل حس رهایی از این جبر را تجربه کند و می تواند چهره و اندام  و موقعیت اجتماعی خویش را دوباره بسازد (منتظر قائم، شاهقاسمی، 1387: 130).

در پایان این نوشتار باید گفت اینترنت به عنوان دستاورد بشری، تغییراتی را در حوزه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرد. تغییرات فرهنگی همانطور که گفتیم با سه مدل احتمالی قابل توضیح است و تغییرات اجتماعی نیز ریشه در تغییرات اساسی شکل ارتباطات اجتماعی به واسطه حضور اینترنت در زندگی انسان دارد.  
منابع:

عاملی، سعیدرضا. (1390). مطالعات جهانی شدن؛ دو فضایی شدن‌ها و دو جهانی شدن‌ها. تهران: سمت.

قاسمی، محمد. (1389). اینترنت و تغییرات فرهنگی. مطالعات تاریخی- نظامی، شماره 7 و8، صص 123-152.
محسنی، منوچهر. (1375). شبکه اطلاعاتی اینترنت؛ ویژگی ها و تاثیرات اجتماعی- فرهنگی. رسانه، شماره 25، صص 22- 37.
منتظرقائم، مهدی؛ شاهقاسمی، احسان. (1387). اینترنت و تغییر اجتماعی در ایران: نگاهی فراتحلیلی با تاکید بر جوانان.  مجله جامعه شناسی ایران، شماره 3 و4، صص 120- 142.


  • زهرا رضانیا